لحظه ای در تلاطم انتظار
چشم هایم در التهاب
و تو دور از من و دنیای من
نمی دانم در کدامین مکان
به سفری دراز راهی شده ای
بیا انتظار جانم را بر لب رسانده
بیا
برگرد ، حتی با نیم نگاهی
نیم نگاهی که پر از معنا باشد
آنگاه برو
بی من باش
اما یاد و خاطره ات را از من نگیر
بگذار تا در تنهایی انتظار به امید آمدنت
جان بسپارم
بگذار تا در تنهایی انتظار به امید دیدنت
جان بسپارم
بگذار خیالت هم چو شمعی
بر دنیای خاموشیم
عشقو زندگی ببخشد
بگذار تا خیالت را در گلدان بنشانم
شاید ثمره اش
وجود تو باشد در تمام وجودم
بیا نفسم را باز نشان ، برو
ولی در انتظار
بی خبر رهایم نکن
سلام داداشی خوبم
خیلی نوشتت زیبا بود افرین
ولی داداشی در انتظار بودن خیلی سخته
البته انتظاری که امیدواری در پایانش باشه انقدر دردناک نیست چون امید به پایانی خوش داره
خوش و سلامت باشی
اگر فردا ز راه آید
اگر فردا دوان آید
و اندام نحیف و خسته ما را
بسوی خویشتن خواند
و در اعماق خود گنجد
مرا از یاد خواهی برد؟
اگر فردا سرود کوچ را
در گوش ما خواند
و ما را در مسیر کوته تقدیر
در آغوش خود راند
مرا از یاد خواهی برد؟
اگر فردا تمام خاطرات روشن مارا
به زیر گور تاریکی نهان سازد
و برگ خشک پاییزی
طراوت را میان باغ عشق ما خزان سازد
مرا از یاد خواهی برد؟
اگر فردا بروید
در میان شاخه های سبز احساست
و ادراک تو از لابلای جنگلی انبوه
مسخ خویشتن سازد
مرا از یاد خواهی برد؟
دگر فردا بس است
امشب نمی خواهم به فرداها بیندیشم
من امشب بودنت را در کنارم جشن می گیرم
تو در رویای من هستی
اگر حتی تو را امشب نمی بینم
ولی با یاد تو امشب
ز دنیا اوج می گیرم...
سلام داداش نصیر گلم
خوبی عزیزم؟
من منتظر حضور مهربونت هستم
اونطرفا هم بیا خوشحال میشم
به داداشی خوبت هم سلام برسون
همینطور ابجی مهربونت
سلام داداش گلم.. خوبی؟.. خیلی قشنگ بود.. امیدوارم اینروزا امتحاناتو خوب بدی.. مواظب خودت باش..
سلام داداش مهربونم
متشکرم خوب من
همیشه با خوندن کامنتات یا افهات میرم رو ابرا
منم به داشتنت افتخار میکنم و همیشه دوستت دارم
هیچوقت اون شبی رو که برام گیتار زدی فراموش نمیکنم
محبتات تا زنده ام به یادمه
خواستتم رو چشم حتما برات ایمیل میزنم
مراقب خودت باش گل من
به خانواده ی مهربونت سلام برسون