رودخانه ای در راه است و من
بر شن زار کنار رودخانه ، با پای برهنه
بر سوزش عشقی دوباره پا می گذارم
رودخانه در گذر است
آفتاب در حال تابیدن
من تنها و غریب از صدای آرام رودخانه
عشق می جوشد
جاری می شود
عشق سیلاب می شود
رودخانه دریا می شود
زمان در گذر باد می گذرد
من ، بی صدا
با یاد تو از گذر زمان می گذرم
داستانش مفصله آبجی